شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۷
ثبات ارزی، اعتماد به بانک مرکزی را افزایش داد

عضو هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی بیان داشت: با بهبود اعتبار و موقعیت بانک مرکزی، مدیریت بازارهایی مثل بازار ارز بسیار آسان‌تر خواهد شد.

شهرت و اعتبار، دو مقوله مهم برای بانک‌های مرکزی محسوب می‌شوند. اهمیت این دو مقوله در روند سیاست‌گذاری پولی و ارزی و به طور کلی در تحقق هر هدفی که برای بانک‌های مرکزی در اقتصاد تعریف می‌شود، اگر بیشتر از سایر ابزارهای سیاستی نباشد، کمتر هم نیست. استمرار سال‌ها تورم بالا و تجربه‌ مداوم بی‌ثباتی‌های مختلف در عرصه‌ اقتصاد کلان که ظهور و بروز آن را همواره می‌توان در بازار دارایی‌ها مشاهده کرد، منجر به افول شهرت و اعتبار بانک مرکزی شده است. بانک مرکزی در دوره جدید با تمرکز بر هدف‌گذاری رشد نقدینگی و تحقق این هدف در پایان سال و تلاش برای تعدیل انتظارات تورمی از طریق ثبات‌بخشی به بازار ارز، در صدد احیای اعتبار و جایگاه خود در بین آحاد اقتصادی و جامعه بوده است. در همین زمینه با دکتر رامین مجاب، عضو هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

از مهم‌ترین چالش‌های سیاست‌گذاری پولی و ارزی کشور دخالت در امور بانک مرکزی و فشار برای محدود کردن این نهاد کلیدی است. آسیب‌ها و هزینه‌های خروج بانک مرکزی از ریل سیاست‌گذاری را چه می‌دانید؟

در اقتصاد، نهادهای مختلفی وجود دارند و تقسیم وظایف شده است و در قبال اختیاراتی که به آنها داده شده، مسئولیت‌هایی هم وجود دارد. زمانی که فشارهای بیرونی وجود دارد و بانک مرکزی را از مسیر بهینه‌ای که باید در آن حرکت کند، خارج سازد، طبیعتاً اقتصاد را دچار وضعیت بحرانی می‌کند، چون بانک مرکزی یکی از نهادهای مهم سیاست‌گذاری است. هر نهادی باید آن وظیفه‌ای که به او داده شده است را انجام دهد و تا آنجایی که امکان دارد، در کار بقیه هم دخالت نکند.

در دوره اخیر و به ویژه همزمان با اصلاح قانون بانک مرکزی، بسیاری اذعان دارند که حدود اختیارات و اعتبار بانک مرکزی در تصمیم‌گیری‌ها افزایش یافته است. تحلیل شما از مدیریت پولی و ارزی کشور در یکساله اخیر چیست؟

اعتبار بانک مرکزی یک پدیده بلندمدت است و نمی‌توان مثلاً با تغییراتی که در مدیریت سطح بالای بانک مرکزی رخ داده است، انتظار داشته باشیم، ماه بعد یک نظرسنجی برگزار کنیم و همه نتایج متفاوت شود. اعتبار و اطمینانی که به بانک مرکزی در میان آحاد جامعه و فعالان اقتصادی به وجود می‌آید، یک بحث بلندمدت است. این از مسائلی است که شما باید ریشه‌اش را در دولت‌های قبل دنبال کنید. شاید خراب کردن اعتبار یک شبه یا یک ماهه و خیلی سریع اتفاق بیفتد، ولی اعتبار ساختن کار بسیار مشکلی است و فقط در اختیار مسئولان بانک مرکزی هم نیست. کل نظام تصمیم‌گیری در اقتصاد و حتی فراتر از آن در تمام حاکمیت باید کاری کنند که اعتبار نهادی مثل بانک مرکزی بیشتر شود.

اما در دوره اخیر بانک مرکزی در مجموع اتفاقات خوبی افتاده است که البته می‌توان آن را نتیجه تصمیماتی دانست که در دولت گرفته شد. اگر بخواهید عملکرد بانک مرکزی یا مجموع نظام تصمیم‌گیری اقتصادی را قضاوت کنید، به نظر من در رابطه با ارز عملکرد بسیار بهتر بوده است و با وجود نااطمینانی‌ها، نوسانات نرخ ارز مدیریت شد و شاید از این لحاظ در سال‌جاری روی اطمینان مردم اثرات مثبتی بگذارد.

اما تورم بالا بوده و از این لحاظ نمره خوبی گرفته نمی‌شود، البته شرایط اقتصاد ما نیز نرمال نیست و به خاطر شوک‌هایی که به اقتصاد وارد می‌شود، واقعا همه چیز در اختیار سیاست‌گذار اقتصادی نیست.

اقداماتی چون اصلاح نظام بانکی، فعال‌سازی دیپلماسی اقتصادی و کنترل نسبی بازار ارز در دوره جدید بانک مرکزی نشان می‌دهد که بانک در حال بازیابی اعتبار و جایگاه خود در اقتصاد ایران است. بهبود موقعیت بانک مرکزی در سیاست‌گذاری‌ها، چه آثاری را به همراه خواهد داشت؟

وقتی وضعیت نهاد تصمیم‌گیری مثل بانک مرکزی بهتر می‌شود، تورم پایین، نااطمینانی کمتر در اقتصاد و سیاست‌های اعتباری مناسب‌تری خواهید داشت و همه اینها که با هم جمع می‌شود، رشد اقتصادی را بهتر می‌کند و رفاه اقتصادی به وجود می‌آورد و رضایت عموم افزایش پیدا می‌کند. به خاطر آثاری که بر جای می‌گذارد است که تلاش‌های خیلی زیادی می‌شود که وضعیت یا موقعیت بانک مرکزی، بهبود یابد و روی این موضوع تاکید می‌شود.

آیا می‌توان گفت که در صورت تقویت اعتبار و شهرت بانک مرکزی، میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز افزایش خواهد یافت؟

بعید است کسی مخالف این باشد که اگر یک بانک مرکزی، سیاست‌گذار خوبی شناخته شود، سرمایه‌گذاری خارجی افزایش پیدا می‌کند، ولی باید این نکته را نیز را لحاظ کنید که اگر به عنوان مثال یک شاخص سرمایه‌گذاری خارجی وضعیتش در اقتصاد بهتر شد، طبیعتاً شما همزمان می‌بینید که اعتبار بانک مرکزی در اقتصاد بیشتر شده است، همزمان شاخص‌های عملکرد دیگر نهادها، مثلا کسری بودجه و تورم بهبود یافته و نوسانات نرخ ارز کاهش یافته است. بنابراین اینکه روی تقویت اعتبار بانک مرکزی تمرکز کنید که سرمایه‌گذاری خارجی بهبود پیدا کند، بعید می‌دانم این را بتوانیم متغیر کنترل حساب کنیم، متغیر کنترل برای اینکه سرمایه‌گذاری خارجی وضعیت بهتری پیدا کند، متفاوت است. جاهای دیگر باید در اقتصاد دنبال آن بگردیم، ولی از آن طرف اگر دیدید سرمایه‌گذاری خارجی افزایش پیدا کرد، مطمئن باشید که اعتبار بانک مرکزی هم بهتر شده است.

آیا بهبود اعتبار و موقعیت بانک مرکزی امکان مدیریت بهتر بازار ارز را فراهم خواهد کرد؟

چند سال پیش که بحث سیاست ارتباطی بانک مرکزی را دنبال می‌کردیم، هدف همین بود، یعنی تمام موضوع حول همین محور بود که شما برای اینکه بتوانید بازاری مثل بازار ارز را مدیریت کنید یا سیاست‌های دیگر را بخواهید به طور مناسب‌تری اجرا کنید و از آنها نتیجه بهتری بگیرید، باید کاری کنید اعتبار و موقعیت بانک مرکزی بهبود پیدا کند. این یک موضوع پذیرفته شده در ادبیات است که اگر اعتبار و موقعیت بانک مرکزی بهتر شود، بازارهایی مثل بازار ارز را هم بسیار راحت‌تر می‌توانید مدیریت کنید. در یک سطوحی از اعتبار خواهید دید که تصمیم‌های بانک مرکزی اثر اطلاعی دارد. همین که اعلام می‌شود بانک مرکزی تصمیم دارد اقدامی انجام دهد، بدون اینکه اتفاقی در عرضه ارز یا موارد دیگر افتاده باشد، اثر خودش را در بازار می‌گذارد. این هم به خاطر اعتبار بانک مرکزی است و اعتبار هم به دست نمی‌آید، مگر اینکه آحاد اقتصادی را فریب ندهید.

مجلس و ارکان مختلف دولت چگونه باید به تقویت اعتبار و جایگاه بانک مرکزی در سیاست‌گذاری‌ها کمک کنند؟ دخالت‌ها و اظهارات غیرتخصصی چقدر به وجهه بانک مرکزی آسیب می‌زند؟

دخالت‌ها باید به حداقل برسد و بیشتر به این سمت برود که اهداف تعیین شود و اهدافی که تعیین می‌شود با هم تناقض نداشته باشند. حالا اینکه بانک مرکزی قرار است چطور به این اهداف برسد، باید در اختیار خود سیاست‌گذار پولی در بانک مرکزی باشد. البته اقتصاد خودمان را نگاه کنید، مخارج دولت مثل یک تخته سنگ بزرگی است که از بالای کوه به پایین می‌افتد و هیچ قدرتی جلوی آن را نمی‌تواند بگیرد. این باعث می‌شود که شما کسری بودجه مزمنی داشته باشید، از این لحاظ این نوع دخالت دولت را خواهید داشت، کاری هم نمی‌توانید کنید، ولی شاید بشود این را نظام‌مند کرد و همیشه مشخص باشد قرار است که به خاطر این تخته سنگی که پایین می‌آید، دولت در کدام بانک، تا چه حدی اختلال ایجاد کند. همچنین باید تحلیل ریسک انجام و مشخص شود دقیقا چه مشکلاتی قرار است ایجاد کند. اما یکسری مسائل دیگر بعضاً به وجود می‌آید که باعث می‌شود بانک مرکزی نتواند اعتباری که دنبالش است را ایجاد کند و دولت باید وارد آن حوزه‌ها نشود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha